احمدعلی رستگاران (پنبه زن)

1_هیاهو و هتاکی‌ها و تحرکات ایران ستیزانه‌ای که مجموعه ای ! به نام تیم فوتبال تراکتورسازی اعم از مالک ،مدیر و البته مهمتر از همه مزدوران و مواجب بگیران آنکارا و باکو نشینان ، پس از حضور در تهران و شکست در برابر پرسپولیس، به پا کرده‌اند، را نباید ساده لوحانه ، تبعات مسابقه فوتبالی معمولی نگریست . مجموعه تلاش‌های مذکور، ایران ستیزی‌هایی است که قطع نظر از سابقه تاریخی، کمتر از ۱۰۰ ساله اخیر، چند هدف همزمان ، از جمله نفرت پراکنی قومی ، به منظور جدا کردن و انشقاق در یکپارچگی ملت ایران ، به عنوان ملتی دارای تاریخ و تمدن و فرهنگ چند هزار ساله و هدف قرار دادن تمامیت ارضی ایران و عادی سازی نمایش چنان اهدافی است و وجود و حضور مجموعه تراکتورسازی ! یکی از اهرم‌های مورد استفاده مزدوران و جیره ‌بگیران آنکارا و باکو نشینان است .

2_چند سالی است که شاهد گسترش تدریجی ! اهداف مذکور بوده‌ایم، از هنگامی که یواشکی ! به نمایش تعلقات قومی ادعایی می‌پرداختند ، تا زمانی که پرچم ترکیه را با خود حمل می‌کردند و لابد در جریان رشد تدریجی ایران ستیزی ، میزان تحمل مسئولینی را که به حمدالله در خواب خرگوشی به سر می‌برند ، می‌آزمودند و می‌ازمایند . مسئولینی که همه مقتضیات ایرانی و ملی را فراموش و مشغول رتق و فتق امور خارج از مرزهای ایران! و موعظه در جهت آموزش مدیریت جهانی اند ! مصداق یکی از حکایات گلستان سعدی :

(( منجمی به خانه درآمد یکی مرد بیگانه را دید با زن او به هم نشسته ، دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست .صاحبدلی که بر این واقف بود گفت :

تو بر اوج فلک چه دانی چیست ؟ که ندانی که در سرایت کیست ))

3_کار بی‌توجهی مسئولین ! به خطراتی که از ناحیه ایران ستیزان ، متوجه این کشور است ،به جایی رسیده ، که تراکتوری‌ها ! بی‌هیچ خجالت ، در نهایت گستاخی ، پرچم‌های انواع و اقسام کشورها و شبه کشورها از ترکیه، باکو، مغولستان و امثالهم را با خود به استادیوم می‌برند و تنها پرچمی که همراه ندارند، پرچم ایران است ! ، و یکی دو روزه اخیر سنگ تمام گذاشته و بنر بزرگی با نام جعلی خلیج عربی !! برافراشته و همراه و همگام با دشمنان این سرزمین در بوق اهداف ضد ایرانی می دمند. وارد این بحث نمی‌شویم ، که همین امر، نشانه روشن و آشکار و بلاهت و بی‌سوادی کسانی است که به بهانه تعلقات قومی، به هذیان گفتن رو آورده‌اند و اکثریت کسانی که به دنبال طرح هذیان‌های مذکورند، آلت دست همان جیره بگیران و مزدورانند .تو گویی واقعیت تاریخی نام خلیج فارس را عده‌ای با نام قوم پارس و در همین چند ساله گذشته و از زمان تولد نامیمون تراکتورسازی! بر این آبراه نهاده‌اند . این نامی است تاریخی و هزاران ساله که اگر کسانی تمایل به فهم علت وجودی آن داشته باشند ، مطلقاً ضرورتی ندارد، به منابع ایرانی و فارسی مراجعه کنند، بلکه می‌توانند، به منابع تاریخی تمامی کشورهای عرب منطقه ، مراجعه ، و اندک مطالعه‌ای داشته باشند، تا دریابند، منابع اشاره شده ،آبراه مذکور را با نام خلیج فارس ‌می شناسند و ضبط کرده‌اند و این آبرا ه در متون قدیمی‌تر، مربوط به زمان عمر خلیفه دوم اسلام و در نقشه‌های تاریخی همان زمان ، دریای پارس و بحر پارس گفته و نوشته و شناخته می‌شده است . (در صورت تمایل به مطالعه ،بر مبنای مستندات تاریخی، دارند می‌توانید به مقاله نگارنده، با عنوان ((آیا سیاست تنش زدایی مستلزم چشم پوشی از حقایق تاریخی و منافع ملی است ؟! _ چاپ آبان ماه ۱۳۸۱ ماهنامه فرهنگی آیینه زندگی _که در صفحه مجازی نگارنده موجود است ،مراجعه کنید)

4_ کسانی که در مجموعه تراکتورسازی! به تظاهرات ضد ایرانی می‌پردازند و کعبه آمال خود را نه در ایران، که در خارج از مرزهای آن جستجو می‌کنند، مطلقاً نسبت یا تناسبی با آذربایجانی‌های میهن پرست و ایران دوست نداشته و ندارند، آیا حتی یک بار دیده، یا شنیده‌اید، گردانندگان این مجموعه ، امثال مالک و مدیر، حرکات ایران ستیزانه را محکوم کنند ؟! محکوم که سهل است ، هیچگاه تقبیح کرده‌اند؟! نه تنها چنان نکرده‌اند، بلکه با چهره‌ای حق به جانب، به طلبکاری هم می‌پردازند و گفتگو از توهین‌های نژادپرستانه می‌کنند ، کسانی که پرچم‌های کشورهای دیگر را حمل و صریحاً در بوق ضد ایرانی بودن خود می‌دمند، جز اینکه پیاده نظام دشمنان این سرزمین باشند ،عنوان دیگری دارند و تصور دیگری ز آنها می‌توان داشت ؟!

۵ _ جماعت جیره بگیر آنکارا و باکو، که هوادار ساده لوح و ناآگاه به حقایق تاریخی را به تظاهرات ضد ایرانی سوق می‌دهند، درتلاش‌های کودکانه خود، متعرض چهره‌های آذربایجانی و ایران دوست محبوب ایرانیان، همچون علی دایی و کریم باقری هم شده‌اند و هتاکی هایی نسبت به آنها انجام می‌دهند که البته در شان هتاکان است . این جماعت باید بدانند و بفهمند ،تلاششان در جهت ایجاد تفرقه قومی، مطلوبشان را حاصل نخواهد کرد. زیرا ایرانیان ،هم میهنان آذربایجانی و ایران دوست خود را در هیئت ستارخان سردار ملی، می‌بینند ، نه اوباش ضد ایرانی درون و بیرون مجموعه تراکتورسازی ! ستارخانی که به کنسول روس می‌گفت(( من می‌خواهم هفت دولت زیر پرچم ایران باشند ، شما به من می‌گویید بروم زیر پرچم روس )) ، ایرانیان، آذربایجانی عزیز ، را در هیئت سید جعفر پیشه وری ، خلف صدق خداناباوران سابق و توده‌ای‌های تازه مسلمان وگماشته با واسطه استالین ،نمی‌بینند ،همان که در نامه‌هایش به استالین، وی را پدر مهربان خلق‌ها !خطاب می‌کرد . همانی که وقتی به وی نیاز نداشتند ،مامور همان استالین گوشش را گرفت و پیچاند و به وی گفت ((آن کس که تو را آورده تو را می‌برد)) .

6_ بی مناسبت نیست اشاره کنیم، یکی از کسانی که به اظهار نظر پیرامون هیاهوی برخاسته پرداخت، آقای رئیس جمهور منتصب حکومت اسلامی بود ، ایراد نشود که آقای رئیس جمهور منتخب مردم است نه منتصب حکومت اسلامی ، زیرا ایشان تکیه بر منصب ریاست جمهوری را صریحاً مدیون حمایت رهبری انقلاب اعلام کرده است. حضرتشان که از زمان آغاز به کار ، به نمایش‌های کهنه و مرده وفاق ملی ! و امثالهم می‌پرداخت ، به دلالت ظواهر ، وفاق مذکور را در حد تلاش برای خارج شدن از تکالیفی دیده است، که قانوناً بر عهده دارد و چون خود را هم قبول ندارد، رفتار و گفتارش را حتی در حد تظاهر به رفتاری که ملازمه با تصدی پست ریاست جمهوری دارد ، هم تنظیم نکرده است . ایشان که نه می‌داند و نه می‌تواند یک جمله سلیس ، روان و بدون خطا هم ادا کند ، با تمسک به نهج البلاغه ، تلاش دارد حضور خود را توجیه کند، در حالیکه قادر به استفاده مناسب و ادای صحیح مطالب هم نیست. کار به جایی رسیده، اخیرا در سخنرانی‌هایش و بدون اینکه اساساً ضرورتی وجود داشته باشد ، از کلماتی استفاده می‌کند ،که هم قادر به تلفظ صحیح آنها نیست و هم به همان جهت، ظاهراً معنایش را نمی‌داند. از جمله استفاده از کلمه ((مترصد)) که حضرتشان آن را متر ۱۰۰ تلفظ می‌کرد و مایه شوخی و متلک پراکنی شد. در میانه هیاهوی ایران ستیزان ، ریاست جمهور با فراموش کردن اقتضائات تصدی پست ریاست جمهوری، از موضع هوادار سطح نازل تراکتورسازی ، به تهدید دوستداران پرسپولیسی می پردازد که در سراسر ایران و به ویزه در آذربایجان عاشقان قدیمی دارد . مومن ! اگر می توانی از موضع مقامی که در آن قرار گرفته ای _و منصرف از داشتن یا نداشتن استحقاق و سزاواری تصدی مقام _ گره ای از کار مردم بگشایی، که ظاهرا نمی توانی ، تلاش هایت را در همان زمینه متمرکز کن و برای عاشقان پرسپولیس شاخ و شانه نکشید ! و بالاخره

پیش کسی رو که طلبکار توست ناز بر آن بر که خریدار توست (سعدی شیراز)